خلاصه
🔵 بعد از دوره دفاع مقدس ما وارد فاز جدیدی از نظام سازی شدیم. چرا که هم جامعه ما دارای ثبات شده بود و هم نمونه سازی هایی توسط ولی فقیه به عنوان نمونه و الگو برای جامعه انجام شده بود.
🔶در دورهی شکل گیری دولت اسلامی تکرار نظامسازیهای قبلی با چندین پیوست دنبال میشود.
▫️الف: بازتعریف و ایجاد همه جانبه نظامهای اسلامی با این تمیز از مرحلهی قبل که در آن دوره نظامسازی با توجه به حساسیتهای آن زمان و با نظر مستقیم ولی فقیه شکل میگرفت.
▫️ب: تعیین مبنای نظامسازی و کشف معادلاتی که نظامهای محقق شدهی دورهی قبل و نظامهای کلان آینده که باید با آن مبانی و معادلات سازگار باشند.
در مرحلهی قبل ولی فقیه به تنهایی جامعه را بازطراحی میکرد و مردم از روی یک درک وجدانی پای کار کلیت نظام بودند ولی در دوره دولت اسلامی نخبگان جریان سوم به کمک ولی فقیه دست به بازطراحی نظامهای جامعه میزنند و مردم از روی یک درک ساختاری پای کار کلیت نظام میایستند.
▫️پ: در مرحله دولت اسلامی وجود تحلال نظری از حرکات و عملیاتی که حول نظامسازی صورت میگیرد وجود دارد که این تحلیل ابعاد مختلف این نظام را توضیح میدهد و ارتباط آن را با سایر متغیرها و هدف و حکمت شکل گیری اش را بیان می کند.
در بازتعریفها آن نظامهایی هدف قرار میگیرند که تامین نیازهای مردم را به گونه ای انجام میدهند که با شاخصهای هویت دینی زاویه دار است مثل نظام بانکی.
🔷 عامل اولی که مرحله دولت اسلامی را از مرحله نظام اسلامی جدا کرده این است که قرار است نظام سازی اسلامی به شکل همه جانبه اتفاق بیافتد. در حالی که در مرحله نظام اسلامی، نظام سازی به صورت نمونه ای و طبق تفقه ولی فقیه، در بخش هایی از جامعه، این ساختار های مبتنی بر شاخصه های هویت دینی شکل گرفت.
🔷 طبق همین ویژگی اول، همه جانبه بودن مرحله دولت اسلامی نسبت به مرحله نظام اسلامی، ویژگی دوم، عبارت است از اینکه، نظام سازی همه جانبه و تحت تاثیر قرار دادن ساختار ها، بر چه مبنا و معادله ای اتفاق می افتد؟ دیگر مثل مرحله نظام اسلامی نیست که شما تک مضراب بخواهی عمل بکنی. در مرحله دولت اسلامی با توجه به اینکه شما همه ی شئون جامعه را در نظر گرفته اید، باید یک معادله برای نظام سازی همه جانبه ارائه بدهید و بر مبنای آن پیش بروید.
🔴 جامعه ی زمان نظام اسلامی، یک جامعه ی متعبدِ وجدان محور بود. به عبارتی، ایمان مبتنی بر وجدان جامعه او را تحریک می کرد. در این نظام سازی هایی که مد نظر ولی جامعه بود، که با ولی جامعه حرکت بکند ولی این تعبد به معنای عدم فهم از حرکت ولی نیست.
🔵 جامعه زمان دولت اسلامی، این تعبد و درک وجدانی به یک درک ساختار یافته تبدیل می شود. یعنی اگر ولی جامعه در مرحله دوم به تنهایی بار طراحی نظام سازی را به دوش می کشد، در مرحله ی سوم، با ارتقاء درک نخبگان جبهه انقلاب اسلامی، این بخش طراحی نظام سازی از دوش ولی فقیه که صرفاً طراح است برداشته می شود و نخبگان هم در این امر طراحی ولی جامعه را کمک می کنند. این حاصل یک ارتقاء درک است و علت این ارتقاء درک هم نمونه سازی و فهم اجمالی حاصل از آن در مرحله دوم است.