🔵 دولت اسلامی به معنای تدوین ساختارهای تامین نیازهای جامعه بصورت کلی است.تفاوت این مرحله با مرحله نظام سازی این است که همه ساختارهای جامعه تحت تاثیر قرار میگیرد اما مهم این است که با چه فرمول و قاعده ای این کار را انجام میدهیم. پس موضوع محوری در جامعه اسلامی، بدست آوردن معادلاتی است که از طریق آن معادلات، کنش ها و رفتار
های اجتماعی بهینه می شوند.
🔴چهارمین حلقه از حلقه های انقلاب عبارت است از جامعه اسلامی که در این مرحله ساختارها اصلاح شده است و معادله پیشبرنده ساختارها ترمیم شده در نتیجه این اصلاحات به جامعه منتقل می شود و رفتارها و کنشهای جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد.
🔵 یعنی در مرحله جامعه سازی کنش های اجتماعی هدف قرار می گیرد نه ساختارهای متکفل اداره جامعه. در نتیجه، در انتهای مرحله جامعه اسلامی، شما با یک کشور روبرو هستید، که دارای دو
ویژگی مهم است.
1️⃣ یکی اینکه جهت حرکت ساختارها به سمت تحقق شاخص های هویت دینی است،
2️⃣ دیگر اینکه، جهت حرکت کنش های اجتماعی، به سمت اقناع بخشیدن به ساختار ها و اقناع بخشیدن به شاخص های هویت دینی است.
🔶 بنابراین با پایان یافتن این مرحله یک آرامش الهی جامعه را فرا می گیرد چون تمامی اعمال در جامعه مو جب آرامش می شود. این آرامش موجب ایجاد خلاقیت و نوآوری در آحاد جامعه میشود. در نتیجه ما دارای کشوری خواهیم شد که جهت حرکت ساختارهای این کشور در راستای تحقق شاخصه های هویت دینی می شود و کنشهای داخلی این کشور در جهت اغنا بخشیدن به ساختارهای محقق کننده شاخصهای هویت دینی است.
🔷 همانطور که در مرحله دولت اسلامی زمانی که ما ساختارها را بازتعریف می کنیم نیاز به یک نظریه داریم که چگونگی بازتعریف ساختارها را بیان می کند در جامعه اسلامی هم یک شرح نظری برای بهینه کردن کنش های جامعه لازم است که این نظریه یک میراث برای نسل های بعد از ماست و به ساختارها کمک می کند که سرفصل های جهت هدایت جامعه بهینه شود در نتیجه جامعه مع الرسول حرکت می کند و همراهی با ولی فقیه به بهترین حالت شکل می گیرد و فهم طراحی ولی جامعه به شدت برای جامعه ملموس میشود.
🔷 پیش فرض های تحقق نظام سازی:
1️⃣ نظام سازی با سیستم سازی متفاوت است.
2️⃣ نظام سازی مانند سیستم سازی یک امر تدریجی است که شاخص اصلی تعیین سرعت نظام سازی ظرفیت جامعه ای است که در آن نظام سازی می شود.
3️⃣ نظام سازی یک امر کاملا انسانی است نه یک امر ساختاری. یعنی اصالت با انسان است نه ساختارها. این به معنای بی ارزش بودن ساختارها نیست.
🔴 در نتیجه مراحل امر نظام سازی اسلامی چنین است:
▫️1-انقلاب اسلامی
▫️2-نظام اسلامی
✔️ 3-دولت اسلامی
▪️4-جامعه اسلامی
▪️5-امت اسلامی
♦️طراحی انقلاب اسلامی به غرض انتقال شاخص های هویت شیعی به مراحل بالاتر برای رسیدن به تمدن اسلامی است.
♦️چون نظام سازی تابع ظرفیت جامعه است و ظرفیت جامعه تابعی از شکل گیری ذهن جامعه بر مبنای شاخص های هویت دینی است ما با هر بار انتقال از یک مرحله به مرحله بعد نظام سازیمان مداوما تکمیل می گردد.
🔶نقطه شروع انقلاب اسلامی، فتوای میرزای شیرازی که اولین تلاش برای در اختیار گرفتن قدرت توسط فقها بود و اولین مواجهه رسمی فقهای شیعه با تمدن مدرن به شمار میآید و اینکه فتوای میرزا به صورت کلان برای اولین
بار مواجهه بین علمای شیعه یا شاخص های هویت شیعی با تمدن مدرن را به نمایش می گذارد.
🔸نقطه پایان مرحله انقلاب اسلامی به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در سال 1357 است.
🔴سه متغیر برای اداره جامعه در دست علما :
1️⃣ تنظیم امور مالی مردم به محوریت تجمیع سرمایه در دست علما با محوریت سود معنوی که به دست مردم می رسد .(علمای شیعه برای تجمیع سرمایه ایثار مردم را تحریک می کردند نه طمع مردم را.)
2️⃣ تنظیم مناسبات و معادلات اجتماعی( که این امر باعث شد که یک سوم کشور ایران وقف شود).
3️⃣ با توجه به ظرفیت تبلیغ ، ذکر را در جامعه جاری می کردند.
❇️ فقیه حال حاضر در طراحی پیچیدهای برای مقابله با این هجوم کفر و ساختارهای ضد دین محورهایی تعیین کرده است. محور اصلی طراحی فقیه، انقلاب اسلامی است، یعنی تمامی طراحیها حول بقای انقلاب صورت میگیرد. انقلاب اسلامی در حقیقت یک طراحی پییچیده و ویژه ای میباشد که کارویژه آن انتقال ساخت اجتماعی شیعی به مرحله بعد است .
🔵 در گفتمان انقلاب اسلامی 3️⃣ جریان خود را مدعی تعریف انقلاب می دانند که هر کدام جهت حرکتی برای انقلاب در نظر میگیرند.
1️⃣ جریان مدرن: انقلاب عبارت است از تسریع فرآیند مدرنیزاسیون در ایران.
مدرن شدن به معنای پذیرش مفاهیمی است که این مفاهیم تعریف جامعه و تعریف انسان را به صورت مادی ترین شکل ممکن بیان میکند یا به بیان دیگر پذیرش حداکثری تکنیک و مبنا قرار گرفتن تکنولوژی در فرایند اداره جامعه.
سه مؤلفه ی محوری برای رسیدن به مدرنیته باید محقق شود:
الف) همه ی دنیا ناگزیراند که به سوی آینده محتوم مدرنیته گام بردارند.
ب) ما مجبوریم فرهنگ جامعه ی میزبان را نسبت به ارزش ها و هنجارهای فرهنگی مدرن تغییر دهیم.
پ) در جایی که فرهنگ جامعه ی میزبان و هنجارهای فرهنگی مدرن در تضاد قرار گرفت و تعارض شکل گرفت باید هنجارهای فرهنگ میزبان به نفع هنجارهای مدرن تغییر کند یا حذف شود یعنی به تدریج هنجارهای فرهنگی میزبان درون فرهنگ مدرن حل شود. (اصلاح قراعت دینی)
2️⃣ اسلام سنتی: تعریف انقلاب اسلامی عبارت است از نهادینه شدن شاخص های هویت دینی و بسط احکام اسلامی در جامعه.
سه مولفه محوری این جریان :
الف) ما باید شاخص های هویت دینی را محقق کنیم.
ب) ما برای تحقق شاخص های هویت دینی از راهبرد تبلیغ شاخص های هویت دینی برای جامعه استفاده می کنیم.
پ) اداره دنیوی جامعه جدا از اداره ی دینی جامعه است و ما باید دین مردم را اولویت قرار دهیم و آن را اداره کنیم و در اداره دنیوی جامعه باید ساختار سازی جریان مدرنیته را بپذیریم.
✅3️⃣ اسلام ناب: تعریف انقلاب اسلامی عبارت است از نهادینه شدن شاخص های هویت دینی و بسط احکام اسلامی در جامعه (همان تعریف اسلام سنتی) .
سه مولفه محوری این جریان :
الف) ما باید شاخص های هویت دینی را محقق کنیم.
ب) تبلیغ، توانایی و ظرفیت تحقق شاخص های هویت دینی را ندارد و ما برای محقق کردن شاخص های هویت دینی باید نظام سازی کنیم.
پ) ادارهی دنیوی جامعه همسنگ و همراه با اداره دینی جامعه است و دین و دنیای جامعه از هم جدا نیست.
🔶 جریان اسلام ناب تبلیغ کردن را نفی نمیکند ولی به دلیل نبود ظرفیت نظام سازی در تبلیغ و ناتوانی تبلیغ در جهت دهی به نظامها باید جریان تبلیغی را ارتقا دهد و راهبرد خود را نظام سازی می داند.
🔴 به دلیل خنثی بودن جریان اسلام سنتی مداوماً جریان مدرن و جریان اسلام ناب در حال یارگیری از جریان اسلام سنتی است و جریان اسلام سنتی در حال حذف شدن است.
🔸نگاه دقیق به تاریخ تحلیلی بقاء شیعه نشان میدهد که برای استمرار حرکت تشیع همواره در طول تاریخ طراحی های شدید ، پیچیده و دقیقی انجام شده تا این معارف و غنای تشیع از دالان تاریخ تا جایی که ممکن است به سلامت بگذرد و به نسل های آینده انتقال داده بشود.
🔷 دو ویژگی مهم در این طرح هایی که فقها انجام می دادند وجود دارد:
1️⃣ شدت مقابله با کفر.
2️⃣ رعایت زمان طراحی.
🔶 یک فقیه شیعه طراحی ای می کند که یک حاکمی نسبت به یک موضوعی حساس بشود. حساس شدن موضوع نزد ساختار های حکومتی، باعث حساس شدن مردم به آن موضوع می شود. حدیث معروفش هم این است که : «اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ»
این حدیث نشان می دهد که ساختار ها و حکومت ها حساسیت هایشان به مردم منتقل می شود. و هر چقدر نرم افزار های حاکمیتی ما نسبت به هویت دینی حساس بشوند، مردم هم به هویت دینی حساس می شوند.
🔷در نتیجه علم به موضوع و دانش جنگیدن ، فرع بر این دو ویژگی اساسی است. شرط تحقق این حدیث (العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء) مجاهدت در مقابله کردن و شدت بخرج دادن است.
🔴 این سلسله جلسات ما را به فهم این دو ویژگی مهم خواهد رساند چرا که فهم نسبت به موضوع ، مقدمه عملی به موضوع است.